پی هر بهار خزانی است
ارسال شده توسط: نام محفوظ
مدتی است که جوانان به فکر نو و جدید کردن روستای خویش می باشند و این خود نوعی دگراندیشی و جامه ایی نو به تن روستا کردن مبارک و میمون می باشد، چون نشان دهنده این است که کسانی هستند در روستا بفکر ترقی و پیشرفت روستا بوده و دوستدار نامدار کردن روستا می باشند.
ولی در این مدت کوتاه دوستان روشنفکر دیوان براین شدند تا تحولی در روستا از ناحیه شورا و دهیاری ایجاد کنند تا دیگر استعدادها و افکار جدید و بروز همانند خون در رگ دیوان تزریق شود تا دیوان عزیزمان جانی تازه بگیرد.
ولی اقشاری هم هستند که در این قضایا سنگ اندازی میکنند! و گویا خواهان تغییر این روند شورایی سنتی و مداوم نیستند! چرا؟؟ و به چه دلیل؟
متاسفانه به دلیل کوته فکری و وسعت دید کوتاه، خود را اسیر چهار دیواری یک جا کرده اند، چنین تفکراتی در ذهن می آورند و فکر می کنند که آمدن اشخاص جدید برای امر بزرگ و خداپسندانه شورایی دلیلش دشمنی با مسئولین فعلی روستا و تفرقه افکنی می باشد!!!
که این خود افکاری و عقایدی خود ساخته می باشد که کسانی که جانشین مسئولین فعلی شوند یعنی بفکر خیانت کردن و تفرقه و چند دستگی روستا می باشد!
این اشخاص احساس می کنند که این اشخاص جدید خدایی ناکرده دشمنان روستا یا مسئولین فعلی هستند! که این کاملا با عقل سلیم و منطقی تناقض دارد ((چون هدف از تحول در روستا ایجاد دشمنی یا کینه در دل و قصد تلافی کردند نیست!))
«بلکه اشخاص و افکار جدید قصد نوآوری و تحول نو و دست دادن به مسئولین مجرب و هم اندیشی با آنان دارند که با همکاری همدیگر روستا را توسعه و زمینه اشتغال جوانان وغیره… بیش از پیش کنند.»
سوال اینجاست که:
– چنین اشخاص چه در سر می پروانند که اتحاد و یکدست بودن روستا را دوست ندارند و چرا فکر می کنند یک عده خاص فقط ریاست یا منصوب شده همیشگی باید باشند؟
– چرا دیگر افراد دلسوز جدید را نمی خواهیم به گوشه ایی از روستا و بهبودی آن مشغول کنیم تا باهم در شکوفایی روستا سهیم باشیم ؟
– چرا دست برادری نمی دهیم و همه را به غیر خود ناپاک یا کار نابلد میدانیم؟
– چرا دیگران را یه دیده تحقیر بنگریم؟
– چرا فقط ما امانتدار باشیم و دیگران و چهره های جدید خیانت کار ؟
– و چندین چراهای دیگر…
اگر این افکار در سر می پروانیم همانند درجا قدم رو زدن وبی حرکتی و مانند آب راکت ماندن می باشد که عواقب آن گندیده شدن می باشد…
«همیشه در اوج قدرت کنار رفتن مردانگی می باشد و تاریخ و سرنوشت دیگر انسانهای بزرگ این درس به ما می دهد که محبوبیت شخص بزرگ و درحال قدرت از کناره گیری کردن هیچ وقت کم نمی شود بلکه محبوب تر خواهد شد»!
[پس مسئولیت و کرسی دار بودن هم عمری دارد و بالاخره عمرش هم به پایان می رسد و این کرسی و منصب ها همیشه دست به دست میشده و دست به دست خواهد شد، پس با محبوبیت کنار رفتن خیلی بهتر از خاری و کوچک شدن در نزد عوام الناس می باشد].
[وقتی بهار زیبای عمر هر انسان خزان می شود و برگ های سبز به زردی می رود پس بلاشک بهار مقام و پست دنیوی نیز رو به زوال و خران می رود! چه بخواهیم و چه نخواهیم. پس سعی کنیم بهار ریاست و مقام ما پر ثمر و پررونق باشد تا همه ما را دعای خیر کنند.»
پس این حقیقت را بدانیم:
«در پی هر بهاری خزان خواهد آمد»
√برای روستایم آرزوی سربلندی و نامدار بودن آن را در منطقه از خداوند خواهانم
نوشته شده توسط ناصر دیوانی پور در شنبه, ۲۸ فروردین ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۱۵ ق.ظ
آب زنید راه را هین که نگار میرسد*مژده دهیدباغ رابوی بهارمیرسد
ان شاء الله درآینده ای نزدیک شاهد تحولی بزرگ در دیوان خواهیم بود،باهمت وتلاش فراوانی این اتحادوهمدلی روبه وجود آوردیم و انشاالله سال نودوشش شاهد تحول خواهیم بود
حرف ها زیاد است اما باید منتظر جرقه ای باشیم که گذشته را نابود و روستا را با ورژنی جدید طراحی کند